Book 50

احمد شه وری. عصر میرعماد: تاریخ سیاسی و فرهنگی دولت صفویه . 1397. 605 صفحه. شابک:  978-1481860369

این کتاب را می توانید بصورت PDF به بهای 3 دلار از طریق پرداخت به PayPal به نام  a_shahvary@yahoo.com خریداری نمایید.

نگاهی نو به تاریخ ایران 42

توجه به مرثیه گویی در عهد صفویه[1]

در عصر صفوی کار شعر و شاعری و رسم تألیف و نویسندگی تا حدی زیاد، گونه ای دیگر گرفت و از هر سوی شاعران و نویسندگانی پیدا شدند که دیگر برای ادامۀ کار خویش چندان به دربار و دستگاه های حکومتی امید نمی بستند و ظاهر آن است که در این دوره به مناسبات عدیده، اهل فضل و ذوق و کمال هم در میان مردم با رفاه نسبی که پدید آمده بود بیشتر شدند و شعر و سخن بیشتر در میان مردم عادی راه جست و شاعر و نویسنده خردک خردک به مسائلی که مورد علاقۀ همگان بود، توجه نمود و یکی از مهم ترین این مسائل، توجه شدید مردم به مذهب بود که دستگاه حکومت هم خود را پایبند آن قلمداد می کرد…

         با ظهور مولانا محتشم کاشانی فرزند خواجه میراحمد که از خاندانی متمکن از مردم کاشان و نراقی الاصل بود، مرثیه سرایی جانی تازه یافت و این شاعر نامدار با سرودن ترکیب بند دوازده بندی مشهور خود معروف ترین و پرآوازه ترین مرثیه سرای ادب فارسی شد. وی بنا به نوشتۀ سام میرزای صفوی در ابتدای کار به بزازی مشغول بود و در شعر طبعش بد نبود.و به قول صمصام الدوله شاهنواز خان در بهارستان سخن، نخست به شعربافی اشتغال داشت و پس از آن در وادی سخن طرازی قدم زد. محتشم ظاهراً این پیشۀ شعربافی و بزازی را از پدر به ارث برده است و سپس به شاعری روی نهاده و در این فن شاگردی مولانا سلطان محمد صدقی استرآبادی کرده است. وی با شاعران روزگار خویش چون حیرتی، تونی، حالی گیلانی، مجاهد الدین خوانساری، امیر شمس الدین محمد کرمانی، میرزا سلمان جابری اصفهانی، ضمیری اصفهانی، وحشی بافقی و بعضی دیگر ارتباط داشته و چند تن از شاعران زمان نیز شاگردی او کرده اند،چون میر تقی الدین کاشانی، صاحب خلاصه الاشعار و زبده الافکار و ملا محمدرضا نوعی خبوشانی و مظفرالدین حسرتی کاشانی و ظهوری ترشیزی.

         محتشم شاعری قصیده سرا و مدح گستر بود و پادشاهان بزرگی مانند شاه طهماسب و شاه اسماعیل دوم و سلطان محمد خدابنده میرزا، پسران شاه طهماسب و شاه عباس اول و حمزه میرزا و پریخان خانم دختر شاه طهماسب و شاهزاده صدرمیرزا فرزند شاه طهماسب را در قصایدی استادانه ستوده است و هم چنین از آنجا که در ماده تاریخ سازی دستی قوی داشته است، به هنگام جلوس شاه اسماعیل دوم شش رباعی تمام ساخته که از آنها 1128 ماده تاریخ در سال به تخت نشستن وی استخراج می شود و میرزا محمد احمد وقار شیرازی فرزند میرزا محمد شفیع وصال شیرازی به خواست فرهاد میرزا عم ناصرالدین شاه قاجار فاضلانه در شرح استخراج این ماده تاریخ ها از رباعیات شش گانه نوشته است که در مجلۀ ارمغان سال های چهاردهم و پانزدهم به طبع رسیده و جز غیاث الدین میرمیران حاکم یزد که از مداحان خاص او بوده است، ده ها تن از رجال و امیران و علمای عصر صفوی او را مدح گفته و نیز پادشاهان جز رکن الدین و جلال الدین اکبر پادشاه و بعضی از امرای هند را ستوده که یاد آن همه را در نوشته ای که در اردیبهشت ماه سال 1353 در مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران از ص 87 تا 123 نگاشته ام، از خاطر دور نداشته ام.

پانویس:

[1] – برگرفته از مقاله دکتر سید حسن سادات ناصری با عنوان «به آیین ترین مرثیه». این مقاله در سایت زیر منتشر شده است:

http://hawzah.ir/FA/magart.html?MagazineID=0&MagazineNumberID=6721&MagazineArticleID=80021&Change=Prev

اضمحلال صفویه

سقوط صفویه از زمان شاه صفی کلید خورده بود دیگر از آن انسجام نیروهای شجاع وآن سرداران خوش فکر خبری نبود جای آنان را روحانیانی گرفته بودند که با تلقین های بیجا به شاهان ضعیف النفس مشاوره غلط می دادند.

شاه سلیمان در زنده بودنش نظرش را به امرا و درباریان در مورد ولیعهدی گفته بود اگرآسایش می خواهیدحسین میرزا (ملاحسین) واگر می خواهید مرزهای کشو رگسترش یابد عباس میرزا را انتخاب کنید. پس با مرگ شاه سلیمان امرای راحت طلب و تن پرور حسین میرزا ضعیف ترین فرد دوره صفویه را بشاهی انتخاب کردند او در سن ۴۷ سالگی بر تخت سلطنت تکیه زده وبه لحاظ قشری بودن از دخالت بیشتر علمای جاهل و ملایان بی عقل در امور کشور جلوگیری نکرد و کشوررا با بی تدبیری تام به پرتگاه کشاند. او با حرمسرا نشینی و مباشرت با زنان و زیاده خواهی دراین مورد هر روز دغدغه نازنین پیکر جدیدی راداشت و به امور کشور رسیدگی نمیکرد نظر دادن او در حد (یاخچی ده) گفتن بود. در مسئله شرع آنقدر پیش رفت که منصب ملاباشی ایجاد کرد (وزارتخانه) و در این امور فقط برایش زن و دین مهم بود نه چیز دیگر. دخالت این ملایان بدون فکر و کوبیدن هر طرز فکری باعث گردید در گوشه کنار مملکت شورش هایی صورت بگیرد که قیام اهل تسنن در هرات و قندهار از آن نمونه است همچنین زرتشتی های یزد و کرمان و شورش اهل تسنن در جنوب(اعراب خوارج که عمان را از تابعیت ایران جدا کردند) از سوی دیگر ملک محمود سیستانی که خود را از بازماندگان صفاریان می دانست پس از جنوب خراسان در سال (۱۱۲۲) مشهد را تصرف و عملا در خراسان به حکومت پرداخت و چون از ناحیه روحانیان آن دوره مثل ملا محمد باقر مجلسی در کتاب (الرجعه) به شاه سلطان حسین تلقین می شد که این حکومت تا آمدن امام زمان ادامه دارد و از  صفویه خارج نمی شود، زیاد به این شورشها وقعی گذارده نشد و نتیجه این شد که این حکومت شریعت پناه باهجوم مشتی افغانان غلجایی گرسنه بساطشان برچیده و از صفحه تاریخ محو گردید و بتاریخ (۱۱۳۵ق/1101/1722) به حکومت دویست و بیست وسه ساله صفویه پایان داده شد.

منبع: تاریخ وفرهنگ ایران زمین

Leave a comment