
احمد شه وری. عصر مولانا تاریخ سیاسی و فرهنگی دولت خورزمشاهیان. 1397. 340 ص. شابک:978-600-04-9999-0
این کتاب را می توانید بصورت PDF به بهای 2 دلار امریکا از طریق پرداخت به PayPal به نام a_shahvary@yahoo.com خریداری نمایید.
نگاهی نو به تاریخ ایران 33
نتایج مخرب حمله مغولان به ایران[1]
از ویژگی های حملۀ مغولان، یکی کشتارهای وسیع آنان است و قتل عام مردم در شهرها آن هم در شهرهای بزرگ و پر جمعیت. آمار و ارقامی که تاریخ نویسان ذکر کرده اند ــ بخصوص نسبت به آن زمان ــ باعث حیرت است. زنده یاد عباس اقبال آشتیانی در کتاب «تاریخ مغول» کشتگان را در بعضی از شهرها این گونه به دست داده است: «در قتل عامهای شهرهای ترمذ و بلخ همۀ مردم به شهادت رسیدند. در مرو بیش از 700000 نفر به شهادت رسیدند. نیشابور باخاک یکسان شد و حتی حیوانات شهر را کشتند. آمار کشتگان نیشابور را 1،748،000 نفر گفته اند. در بامیان و غزنین نیز همۀ مردم به قتل رسیدند. در حملۀ هلاکو به واسط، .40000 نفر و در فتح بغداد800000 نفر به قتل رسیدند[2]». طبیعی است که اهل دانش و فضل نیز در این میان به قتل می آمدند و تعدادی از دانشمندان که پیشاپیش به مناطق امن می گریختند و جان سالم به در می بردند، نسبت به کشته شدگان اندک بودند. دیگر اینکه شهرها را با خاک یکسان می کردند و می سوزانیدند، و در این خرابیها مساجد و مدارس و مکاتب و دیکر مراکز تعلیم و تربیت از میان می رفت و کتابخانه ها می سوخت چنان که امروز از بسیاری از آثار تألیفی پیش از مغول جز نام و نشانی در دست نیست و نادر بودن و نایاب بودن نسخه های خطی پیش از دوران مغول، خود، حاصل همین هدم ها و حرق هاست.
آثار حمله و تهاجم قوم مغول
آثار علمی و اجتماعی حملۀ مغولان، البته چند دهه بعد، بروز کردن آغاز نهاد. اگر نتایج شوم و منفی این حادثۀ وحشتناک را ــ که با مرگ چنگیز خاتمه نیافت و از سوی اولاد و احفاد خونخوار او ادامه یافت ــ بخواهیم فهرست وار برشمریم، می توانیم گفت که:
1- مرگ اهل علم و فضل و خراب گشتن مدارس و مراکز تعلیم، باعث رکود و انحطاط بازار علم و دانش گشت.
2- روحیۀ ایرانیان را ــ که با غلبۀ عناصر ترک نژاد و شیوع تدریجی عرفان و تسلط کلام اشاعره خود پیش از این، روی به ضعف نهاده بود ــ یکسره نابود ساخت و این قوم سلحشور و جنگآور در برابر حوادث دهشتناک مغولان خود را کاملا باخت و ضعف و رخوت بر مردم حاکم گشت.
3- شدت حوادث و پیاپی بودن آن، قدرت تدبیر و چاره گری را از مردم گرفت و فکر تسلط بی چون و چرا و قهر آمیز قضا و قدر و بلای آسمانی را در اذهان مردم جایگیر ساخت و فکر تسلیم بلا شدن و هر چه بادا باد و الخیر فی ماوقع که از قرن پنجم به بعد به تدریج در اذهان مردم راه می یافت، به عنوان فکری مسلم و قطعی، جای خویش را در افکار و اذهان گشود.
4- بی ثباتی اوضاع و احوال و آشوبها و بی نظمیها، جامعه را از اعتدال بیرون برد و مردم را به سوی انحطاط های شدید اخلاقی سوق داد. آنچنانکه در قرن هشتم شدت فساد اخلاقی و اجتماعی، در طنزهای تلخ عبید زاکانی مجال بروز یافت و آن طنزپرداز دل آگاه، نظریۀ مذهب منسوخ و مذهب مختار خویش را در توضیح و توجیه همین بی اعتدالی ها و تقلیدها و انحطاطها و فسادها مطرح ساخت. این گونه انتقادها البته در مثنوی مولوی و آثار سعدی و غزلیات حافظ و جام جم اوحدی مراغه ای و امثال آنان نیز به گونه های مختلف انعکاس دارد.
5- مردم آشوب زده و بلایافتۀ این قرن، در جستجوی پناهگاهی روحی و درونی بودند و این پناهگاه را در محضر خانان مغول و خدمتگزاران بومی آنان نمی یافتند. تعالیم متصوفه ــ که بنیان آن بر بی اعتباری روزگار و فانی بودن آن گذاشته است ــ هواداران بسیار یافت و عموم مردمان را با اهل تصوف مرتبط ساخت. خانقاهها در شهرها سر برآورد و در هر گوشه و کناری، شیخی و مرادی با داعیۀ ارشاد، به میدان آمد و نظام خانقاه نشینی گسترش یافت و نذورات و موقوفات و صدقات و فتوح به خانقاه ها سرازیر شد و گروه کثیری از بیکاران و گدایان دوره گرد کشکول به دست را که مدعی سیر و سلوک بودند، در پناه خود گرفت و آمد و شد سایران نیز به خانقاه ها افزونی یافت و وعظها و سخنان متصوفه را طالبان فراوان پیدا شد. بعلاوه اینها ضربه سخت و پنهانی رشد صوفیگری این بود ایرانیان را از مذاهب شافعی و معتزله دور ساخت و دین ترتیب راه را برای پیدایش صفویان آماده ساخت.
6- کثرت و شدت حوادث و بلاها و به تبع آن تعالیم متصوفه، مردم را به خود فروبرد و نوعی روحیۀ درون نگری و درون گرایی در مردم ایجاد شد. در نتیجه اذهان، از عقل و منطق دور گردید و خرافه پروری و افسانه پردازی و تخیلهای دور پرواز و تعصبهای جاهلانه و بی دقتیها و روحیۀ تقلید شایع گشت و در ذهن و فکر مردمان استوار گردید و چندین قرن این احوال ادامه یافت.
[البته با تمام این ها، مصائب و خسارات وارد شده بر مردم ایران بدنبال فرار مذبوحانه محمد رضا پهلوی از ایران در سال 1357 تا همین جا بمراتب شدیدتر از مصائب وارد شده بر ایرانیان بر اثر حمله مغولان بوده است].
پانویس:
1 http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=14798
2 – عباس اقبال آشتیانی، تاریخ مغول ص58،66،185،50،56،57.