
احمد شه وری.
عصر شیخالرییس ابوعلی سینا: تاریخ سیاسی و فرهنگی دودمان بویه. 323 صفحه. شابک:
978-1478186168
این کتاب را می توانید بصورت PDF به بهای 1 دلار و 50 سنت امریکا از طریق پرداخت به PayPal به نام a_shahvary@yahoo.com خریداری نمایید
نگاهی نو به تاریخ ایران 30
تاریخ فرهنگی بوییان
در عین حالی که دیالمه در واقع از دودمانهای اصیل ایرانی بودند اما توجهی به شعر فارسی نداشتند و ما از احوال شاعران دوران دیلمیان چیز زیادی نمی دانیم هر چند که از صاحب ابن عباد وزیر و وزیر اعظم چند تن از امیران این دودمان که خود سرآمد فرهیختگان عصر خویش بوده است نقل است که «صد هزار قصیده از فارسی وعربی در مدح من گفتند» که چنانچه این طور باشد باید قائل به وجود شاعرانی پارسی گوی در زمان بوییان بود. رکن الدین همایونفرخ می نویسد: از مشاهیر گویندگان و نویسندگان دربار بوییان تنی چند را یاد میکنیم تا خدمت ایشان نیز به فرهنگ و زبان و ادب فارسی مشهود افتد.
بختیاری اهوازی که پس از ابوالمؤید بلخی و امانی شاعر، داستان یوسف و زلیخا را به سال 364/ 375 ق به نظم آورده بوده است. بندار رازی از مشاهیر گویندگان اواخر سده چهارم که لغتی [لغت نامه ای] در زبان دری و زبان پهلوی تألیف کرد به نام منتخب الفرس و این خود نشانی است گویا از اینکه تا پایان سده چهارم در دربار بوییان و حدود قلمرو ایشان هنوز زبان خط پهلوی رایج بوده است.
علم و فرهنگ
دوران حکومت آل بویه عصر پیشرفت علم و ادب بود. حاکمان آل بویه علاقه خاصی به اهل علم داشتند و به خصوص از شعرا و علمای حکمت استقبال میکردند.
در اوایل عهد بوییان علم چندان رونقی نداشت و توجهها بیشتر به امور سیاسی معطوف شده بود. در مقابل با به قدرت رسیدن عضد الدوله به دلیل صلح و آرامش ناشی از حکومت او و علاقه خود وی به دانش، بازار علم رونق دوباره یافت و در زمان حکومت فرزندان او هم همچنان به راه خود ادامه داد. مهمترین دستاوردهای این دوران در زمینه نجوم، پزشکی و ریاضیات بود.
ادبیات عربی
آل بویه همانند فاطمیان حامیان بزرگ هنرها و علوم بودند، اگرچه در ابتدای امر دیلمیانی خشن و ناهنجار بودند. این حقیقت که آنها بر بغداد حکومت میکردند و دلبستگی کلی به عراق داشتند که در آنجا ادب عربی رایج بود و آنها را بیشتر حامی و مشوق ادب عربی ساخته بود تا ادب فارسی نوین که در آن ایام در قسمت شرقی ایران نشو و نما می یافت. با این همه در ایام فرمانروایی آل بویه شعرایی در مغرب ایران بودند که به زبان فارسی نو شعر میگفتند. اما در مغرب ایران ادب عربی بر ادب فارسی غالب بود[1].
کتابخانههای آل بویه در شیراز، ری، اصفهان نمونه ای شگفت انگیز زمان خود بودند. از این گذشته ما در این دوره هنوز شاهد چیزهایی هستیم که در ایام گذشته نیز آنها را میدیدیم: رئیس دبیران یعنی وزیران ایرانیانی که تسلطشان به زبان عربی به فرهنگی شگفت آور پیوند یافته که در کلیه زمینههای دانش سیر میکند.
ابن العمید (در گذشته بسال 300 / 3۰۹ ق/ ۹6۹–970)، کاتب ایرانی تصویر گویا و روشن این فرهنگ وسیع و استعداد فنی در عربی است. ابن العمید فیلسوف، زبانشناس، عالم دینی، شاعر و نویسنده صاحب سبک بود و در زمینه رساله نویسی نام وی در کتاب نام عبدالحمید، «جاحظ ثانی»، آن را ختم کرد. اما یک فرق اساسی در نثر این دو یافت میشود. سبک رساله نویسی عبدالحمید مردانه است و آرایش چندانی ندارد. اما سبک ابن العمید، مانند سبک خلفش در وزارت آل بویه، یعنی ابن عباد ایرانی معروف به صاحب (درگذشته بسال 374/ 3۸5 ق/ ۹۹6) آراسته به صنایع لفظی و مشحون از نثر مقفی بود که در آن زمان تداول داشت. در این مورد نوعی هدف و مقصود در ادب عربی وجود دارد خوشایند وزرای پیش گفته آل بویه نیست[2].
پانویس:
– دانر، ادب عربی در ایران، 503.
2 – همان.