
احمد شه وری. عصر عیاران: تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دولت صفاریان. 223 صفحه.
ISBN-13: 978-1478160960
این کتاب را می توانید بصورت PDF به بهای 1 دلار امریکا از طریق پرداخت به PayPal به نام a_shahvary@yahoo.com خریداری نمایید.
نگاهی نو به تاریخ ایران 27
تاریخ اجتماعی صفاریان
تاریخ اجتماعی صفاریان به تاریخ اجتماعی حکومت صفاریان و روند تغییرات اجتماعی در این دوره می پردازد.
صفاریان دودمانی ایرانی بود که بر بخشهایی از ایران و افغانستان و تاجیکستان و پاکستان کنونی حکومت میکردند پایتخت ایشان شهر زَرَنگ بود و آنان را از نوادگان ساسانیان میدانستند که پس از حمله اعراب به سیستان مهاجرت کرده بودند. در زمان صفاریان زبان فارسی زبان رسمی شد و تا حدودی از مرگ تدریجی آن جلوگیری شد.
صفاریان
صفاریان خاندانی ایرانی بودند که بر قسمتهایی از ایران زمین می کردند. پایتخت آنها شهرزَرنگ یا زرنج بود. آنان خود را از نوادگان ساسانیان می دانستند که بعد از حملهٔ اعراب به ایران، به سیستان مهاجرت کردند. صفاریان که پارس و خراسان و سیستان را گرفتند چهار برادر با نام های یعقوب، عمرو، طاهر و علی بودند.
یعقوب برادر بزرگ آنها بود و غلام رویگری بود و به همین دلیل به صفار شهرت یافتند.
یعقوب که سرکردهٔ عیاران سیستان شده بود، ابتدا پوشنگ و هرات را به تصرف خویش درآورد. از غفلت و غرور محمد طاهر، استفاده نمود و در نیشابور او را شکست داد و خراسان را به دست گرفت و دولت مستقلی را در شرق ایران، به وجود آورد (سال ۲4۷ تا ۳۹4). او سعی داشت که تمام سرزمین ایران را از سلطهٔ خلفا خارج سازد، و در این راه به موفقیتهای بسیاری دست یافت.
صفاریان روابط دوستانهای با خلافت عباسی نداشتند و از سوی خلیفه، حاکم سیستان نشده بودند، بلکه بعد از تصرف مناطق وسیعی از ایران قدرت زیادی به دست آوردند و خلیفه مجبور شد آنان را به رسمیت بشناسد. صفاریان را می توان مُروج هویت ایرانی به عنوان حاملان نهضت نوآوری ایرانی مورد توجه قرار داد[1].
منطقهٔ جغرافیایی سیستان
سیستان سرزمینی بوده که زمین آن شوره و ریگ بود و هوای آن گرم است در آنجا درخت خرما هم یافت میشد در سیستان برف نمیبارید این منطقه کوههای زیادی ندارد و نزدیکترین کوه به این ناحیه، کوهای فَره است، در سیستان معمولاً بادهای شدید و مداوم میوزید به همین دلیل آسیابهای بادی (آسباد) در این منطقه فروان است و از این آسبادها برای آرد کردن گندم استفاده میشده، و اولین شهر در جهان بود که از آسباد استفاده میکردند[2].
در قدیم به سیستان رام شهر میگفتند که بین کرمان و سیستان نزدیک دارک و مقابل راشک قرار داشت. میگویند رود سیستان در آنجا جریان داشته است و به علت شکافی از رودخانه هیل مند یا هیرمند بریده شده و آب آن کم شده و مردم آنجا را ترک کردند و زرنج را ساختند[3].
به دلیل وزش بادهای شدید دور تا دور شهر را خندقی و دیواری به وسیله خاشاک ایجاد میکردند و در این دیوار حفرههایی ایجاد میکردند که باد از آنها عبور کنند.
شهر زرنج
یعقوب بعد از تصرف زرنج و فتح کابل و قندهار و هرات و بُست خیالش از بابت ناحیهٔ شمال و شمال شرق راحت شد، سپس زرنج را به عنوان پایتخت قرار داد و قبل از آنکه به کرمان و خراسان بپردازد به امور اجتماعی شهر پرداخت.
شهر زرنج که پایتخت صفاریان در هزار و یکصد سال پیش بود به دلیل اینکه مسیر هیرمند در مدت طولانی چندین بار تغییر یافته، نمیتوان با اطمینان گفت که کدام یک از آثار خرابهٔ شهرهای قدیمی سیستان از آن زرنج بوده باشد. امروزه معتقدند زرنج در زمان یعقوب لیث و جانشینانش در کناره شرقی دریاچهٔ هامون قرار داشته و این تقریباً روبهروی همان محلی میشود که گفتیم که به پایتخت یعقوب معروف است[4].
زرنج بزرگترین شهرستان بود که دور تا دور آن دیوار و خندق و ربض بود. زرنج دارای پنج دروازه است: «۱. دروازه آهنین. ۲. دروازه کهن. ۳. در کردکویه بر خراسان 4. دروازهٔ بعدی در نیشک به سوی بست بیرون میرود 5. دروازهٔ طعام رو به روستاها باز میشود و این دروازه آباد تر است. همهٔ دروازهها در آهنین دارند[5].
معماری
بناهای شهر از گِل بودند بخاطر این که اگر از چوب استفاده میکردند چوب را آفت میزد.
همچنین درسیستان به علت وجود افعی در خانه خارپشت نگهداری میکردند[6]. «پیمان مردم سیستان چنین است که خارپشتی را نکشند و شمار نکنند چه در آنجا افعی بسیار است و کمتر خانهای است که در آن خارپشت نباشد»[7]».
مسجد آدینه در شارستان قرار داشت در نزدیکی ربض بعد از دروازهٔ پارس، امارت هم در ربض میان دروازهٔ پارس و دروازهٔ طعام قرار داشت. زندان نیز قبلاً در خود شهر بود و دوباره به ربض منتقل شد.
قصر یعقوب میان دروازهٔ طعام و دروازهٔ پارس قرار دارد و قصر دیگری که متعلق به عمرولیث است درآنجا قرار داشت، قصر یعقوب سرای امارت بود. خزانهٔ عمرولیث در شارستان بین کرکویه و دروازهٔ نیشک قرار داشت.
بازارها گرد بر گرد مسجد آدینه قرار گرفتهاند که تعداد آنها زیاد و آباد است، بازارهای ربض هم پر رونق بود و میگویند روزانه هزار درهم درآمد داشته است.
همچنین مسجد جامع در شهر زرنگ را هم از آثار یعقوب میدانند[8].
یعقوب در شیراز در سال ۲۸۱ مسجدی بنا نهاد معروف به «جامع عتیق» و مسجد دیگری نیز در جیرفت به عمرولیث نسبت داده شده که در زمان تسلطش بر کرمان بنا نهاده بود. در سیرجان در اطراف شهر دو رشته قنات وجود داشته که آب منازل و باغهای شهر را تأمین میکردند این دو رشته را به بازماندگان صفاری نسبت میدهند و از بناهای دیگری که به یعقوب نسبت داده شده قلعه سعید آباد در شهرستان اصطخر چون بر آن غلبه یافت خرابش کرد ولی بعدها که به ساختمان جهت زندان نیاز پیدا کرد دستور داد درهمان محل زندان را بسازند. همچنین مسجد جامع در شهر زرنگ را هم از آثار یعقوب میدانند[9].
پانویس:
[1]- نوذری، عزتالله. تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت. چاپ هفتم. ۱۳۹۰.
[2]- ابن حوقل. صورةالارض. ترجمهٔ جعفر شعار. ۱5۳. و یغمایی، دکتر حسن. تاریخ دولت صفاریان. ۱۳۷۰. ۲۲5–۳۰۰.
[3]- یغمایی، حسن. تاریخ دولت صفاریان. ۱۳۷۰. ۱54.
[4]- باستانی پاریزی، محمدابراهیم. یعقوب لیث.
[5]- اصطخری. مسالک و ممالک. ۲۹۳.
[6]- اسطخری. مسالک و ممالک. ۱۹۳.
[7]- ابن فقیه. البلدان. ۲۲.
[8]- اصطخری. مسالک و ممالک. ۱۹۳.
[9]- احسن تقاسیم فی معره اقالیم. 445.