
احمد شه وری. تاریخ ایران از آغاز تا از میان رفتن ساسانیان. 494 صفحه. 978-1477563120
این کتاب را می توانید بصورت PDF به بهای 2 دلار و 50 سنت امریکا از طریق پرداخت به PayPal به نام a_shahvary@yahoo.com خریداری نمایید.
نگاهی نو به تاریخ ایران 24
همسایگان ایران در روزگار باستان
دولت کلده
این نام به ناحیه ای بین سواحل دجله وفرات اطلاق شده است که درهزاره چهارم پیش ازمسیح، شاهد تمدن درخشانی بوده که با تمدن مصر برابری می کرده است. دولت کلده درهزاره سوم میلادی بواسطه قدرتهای رقیبی که درهمسایگی آن وجود پیدا کرد به محلی برای رقابت این سه قدرت تبدیل شد تا اینکه سرانجام هویت سیاسی کلده ازبین رفت ومنطقه بین دولتهای سومر واکد تقسیم شد. پیش ازتقسیم کلده به سومر واکد، این سه قوم یازده پایتخت داشتند که دایماً برسراینکه مرکز اصلی حکومت درکجا باشد با یکدیگر به جنگ برمی خواستند. دراین جنگ قدرت سرانجام بابل گوی سبقت را ازهرسه رقیب ربود[1].
دولت سومر
درگذشته ازدولت سومر یا شومر یا “شنعار”، بعنوان دومین دولت درجهان (پس ازکلده) نام برده می شد ولی اکنون محرز است که زمان تشکیل دولت سومر همزمان بوده است با تشکیل دولت ایلام.
گفته اند سومریان ازنژاد سامی بودند وزمان شهر نشینی آنها را درهزاره چهارم وحدود سال 3500 پیش ازمسیح، ذکر می کنند. اما دولت سومر بر اساس اطلاعاتی که دردست است ظاهراً درآغازهزاره سوم پیش ازمسیح، بوجود آمد. درکتاب تورات[2]، رویداد کـوچ سـومـریان آشکارا مهاجرتی از مشـرق به سوی زمینِ سـومـر یا شِنعـار، عنوان شده است. برهمین اساس شاید بتوان گفت که سومریان اندیشه ایجاد تمدن را با خود تا دره نیل ومصردرآفریقا پیش بردند ومصریان با بهرهگیری ازآن به پیشرفتهای بزرگی نایل آمدند. حتی این فرضیه وجود دارد که فنیقیان ازسواحل خلیج فارس به کرانه دریای مدیترانه کوچ کرده اند. سومریان ازنظرجسمانی شباهتهایی به ساکنان بلوچستان وافغانستان امروزی ودره سند داشتهاند؛ آثار هنری ومعماری آنان نیز گواه براین است که تمدن سومر وتمدن شمالغرب هند یا سرزمینهای شرقی ایرانی، به یکدیگر شباهتهایی داشته اند، بگونه ای که می توان گفت ممکن است که ازیک خاستگاه سرچشمه گرفته باشند. کاوشهای اخیرباستان شناسی درجنوب شرقی ایران وآنچه درجیرفت پیدا شده است تا حدی صحت این فرضیه را تایید کرده است.
بهر روی، براساس اطلاعاتی که ازآثارمکشوفه درنقاط مختلف سرزمینی که محل نشو ونمای ایلامیان بوده بدست آمده، درزمان تشکیل دولت ایلام، دولت سومر دربخش پایینی میانرودان، درجای کنونی بغداد وجود داشته است. درهرحال تردید نیست که سومریان اولین دشمنان ایلامیان بوده اند ووجود آن دولت را برغم فاصله نسبتاً زیادی که میان آنها وجود داشته برنمی تابیده اند وهر ازگاه به ایلامیان حمله ورمی شده اند که البته دربیشتراین جنگها دولت ایلام ازمیدان پیروز خارج می شده است. ضمن اینکه شواهدی دردست است که درمقاطعی هم مناسبات دو دولت حسنه بوده است. شهرهای آن را “اور[3]”، “اوروک”، “ارخ”، “نیب پور” و”لار” برشمرده اند. این دولت نخستین دولت دینی درجهان بوده است. مردم آن رب النوعهای مختلف را می پرستیدند وپادشاهان سومر پیشوای مذهبی مردم سومرهم بوده اند.
درمجموع سومریان مردمی خرافی بوده اند. دولت سومر درسال 2115 پیش ازمسیح، ازمیان رفت وقلمرو آن ضممیمه بابل گردید[4].
دولت اکد
دولت اکد درهزاره سوم پیش ازمسیح، توسط سارگن اول[5] (2637 تا 2582 پ م ) بوجود آمد. اواین دولت را که درآغازقطعه خاکی کوچک بیش نبود درمیانرودان تاسیس کرد ودرسال 2750 پیش ازمسیح، به شمال سرزمینی که اکنون سوریه را تشکیل می دهد تاخت وآن سرزمین را به چنگ آورد. درسایه شجاعت وبی باکی خویش، سارگن بتدریج قلمرو خود ازسلسله جبال توروس[6] درآسیای صغیر تا خلیج فارس توسعه داد. با این وجود ازنظر تاریخ نویسان ناشناس باقی مانده بود تا اینکه د ِ مُرگان[7] درشوش سنگ نقش داری یافت[8] که درآن اطلاعاتی درمورد این سردار اکدی ارائه می داد.
این اطلاعات نه تنها سبب شناسایی او را فراهم کرد بلکه موجب شد که مورخان به او لقب “کبیر” بدهند ازاین جهت که او برشهرهای فراوانی ازجمله بر شهرهای ایلامیان حمله برد وغنایم زیادی به چنگ آورد وعده بی شماری ازمردم را ازدم تیغ گذراند بود! او درشرق وغرب ودرشمال وجنوب بر وسعت سرزمینهای تحت امر خود که ازخلیج فارس تا ساحل مدیترانه امتداد می یافت دایماً می افزود. او بر ایلام غلبه کرد وآن دولت را خراجگزار خود نمود. او بر سومریها هم پیروز شد وامپراتوری بزرگی را درهزاره سوم پیش ازمسیح بوجود آورد. او مدت پنجاه وپنج سال پادشاهی کرد. درمورد زندگی او آنقدرافسانه ساخته شده که درردیف خدایان قرارگرقته است.
پس ازسارگن، سه پسر او بترتیب به جانشینی او رسیدند. سومین پسر او بنام نارام سین[9]، دست به عمران وآبادانی اکد زد. درتاریخ ویل دورانت آمده است که “سارگن دراکد کشور خود را تاسیس کرد وپایتخت آن را آگاد[10] قرار داد”. دیگر شهرهای دولت اکد عبارت بوده اند ازسیپ پار، کیش، بابل[11]
بعد ازانقراض سلسله سارگن، حمورابی اکد وسومر را متحد کرد ودولت بابل را بوجود آورد.
دولت بابل
بابِل یا بابلستان سرزمینی واقع درمیان رود دجله وفرات بود که توسط حمورابی درهزاره سوم پیش ازمسیح، حدود سال 2100، بنیان گذاشته شد. او با متحد ساختن اکد وسومر این دولت را بوجود آورد. ازحمورابی بعنوان نخستین قانونگزار درتاریخ یاد می شود. بابل تا قبل ازسال 1270 پیش ازمسیح، که توسط آشوریان فتح شد، توسط کلدانیها اداره می شد وپادشاهان کلدانی برآن حکومت می کردند ویکی ازهمسایگان دولت ایلام بود. ازجمله افراد نامبرداری که دردوره کلدانیها بر بابل فرمانروایی داشتند نمرود[12] بود. هم دردوره او بود که بنا برآنچه درتورات آمده، ابراهیم خلیل بتهای بتخانه های بابل را شکست وازهمین روی نمرود دستور داد تا آتشی برافروختند وابراهیم را درآن انداختند ولی ابراهیم بدون آنکه آسیبی ببیند ازآتش بسلامت خارج شد. پس ازحمورابی، نمرود دربابل به سلطنت رسید.
مردم بابل ازصنعت چیزی نمی دانستند وازاین روی نیازمند ایلامیان بودند. سلاح آنها ونیز ساختمانهای شان ازسنگ ساخته می شد. مردم بابل بخاطرعلاقه ای که به نجوم داشتند اجرام آسمانی را می پرستیدند وبتهایی بصورت مرد وزن ازآنها ساخته وپرستش می کردند. این امر سبب شد که بابلیان درعلم ستاره شناسی سرآمد مردم عصر خود گردند.
دولت آشور
مردم آشور مردمی از نژاد سامی بودند که درآغازدربابل سکونت داشتند اما بعدها به سواحل میانی رودخانه دجله وکوههای مجاور آن کوچ کردند ودرهمانجا بود که بین 1800 تا 1500 پیش ازمسیح، دولت کوچکی بنام دولت آشور تشکیل دادند. درتاریخ آمده است، آشوریان پس ازآنکه خود را ازسلطه بابلی ها رها ساختند، درجنوب دجله کشوری مستقل جدیدی با نام آشور تشکیل دادند؛ کشوری که روز بروز بر اقتدار آن افزوده گردید. جنگجویان آشور هر ازچند گاهی به کشور های همسایه، حمله واموالشان را غارت می کردند.
آشوریان نام خود را ازالهه ای بنام آسور / آشور که مورد پرستش آنان بود گرفتند ونام شهر ودولت خود را هم آشور گذاشتند. پایتخت آشور درآغازشهری کوچک با نام آشور بود اما بعدها که قدرت گرفتند، حدود سال 1250 پیش ازمسیح، نخست شهر کالاه[13] وسپس شهر نینوا را مرکز امور خود قرار دادند. آشوریان بتدریج قلمرو خود را تا مصر وارمنستان وبخشی ازکویر ایران توسعه دادند. آنها دولت ایلام را بگونه ای شکست دادند که دیگر هرگز نتوانست بصورت یک دولت مستقل به حیات خود ادامه دهد. این دولت پس ازشکستی که ازآشور بانیپال درسال 645 پیش ازمسیح خورد، ظرف چند دهه نخست دردولت ماد وسپس دردولت هخامنشی ادغام شد.
شهر نینوا درسده های پایانی عمردولت آشور پایتخت این پادشاهی بود اما این شهر درسال 612 پیش ازمسیح، تخریب گردید وبابل بار دیگر بعنوان پایتخت برگزیده شد. ازمیان شاهان آشور، سناخریب وآشوربانیپال وبخت نصر ازدیگران برجسته تربوده اند. بخت نصر دربابل امپراتوری عظیمی را بنیان گذاشت اما دیری نپایید که دولت آشور دربرابرسپاهیان دولت تازه تاسیس ماد تاب مقاومت نیاورد وشکستی قطعی یافت(سال 606 پیش ازمسیح) . اما هنوز برقراربود تا اینکه درسال 539 پیش ازمسیح بدست سپاهیان هخامنشی دروازه بابل گشوده وو چراغ عمر این دولت برای همیشه خاموش شد.
آشوریان بطور عمومی مردمی خونریز وستمگر بودند. یکی ازپادشاهان بزرگ آنها بنام آشورنصیرپال دوم که حدود سال 600 پیش ازمسیح زمامدار آنها بود، با استفاده ازروش های خشونت آمیز وبی رحمانه چنان حکومتی درآشور برقرار کرد که نامش تا سالیان درازدرجهان وحشت می آفرید. او دریکی ازکتیبه هایش آورده:
“شهر را تسخیر کردم، ششصد تن ازجنگجویان را ازدم تیغ گذراندم، سه هزار اسیر را زنده زنده درآتش سوزاندم، همه را کشتم، پوست حاکم شهر را کندم وسپس آنرا بر فرازدیوار شهر پهن کردم”.
پانویس:
TP
[1]- لغت نامه دهخدا.
[2]- سِفر پیدایش، باب یکم.
[3]- شهر اور یا عور که درتورات با املای اول آمده است، شهری بوده است که موضع آن درجنوب عراق کنونی واقع بوده است. این شهر ازمراکز مهم فرهنگی سومر وبنا بر آنچه که درتورات آمده محل تولد ابراهیم نبی بوده است. بنا به اطلاعاتی که دردست است این شهر درسده چهارم پیش ازمسیح ازبین رفته است. دراواسط سده نوزدهم هنری راولینسن، که درایران درخواندن خط میخ تلاش بسیاری بعمل آورده بود وسر انجام نیز به رمز ورازاین خط پی برده بود، توانست کتیبه های واقع درشهر اور را هم که به خط میخی بودند بخواند وخرابه های آن شهر را که دربخش پایینی بابل درزیر شن پنهان شده بود کشف نماید. براساس این اطلاعات قدمت این شهر ودولت کلده به 43 سده پیش ازمسیح می رسد. کلدانیها شاید اولین کسانی بوده باشند که چراغ تمدن وشهرنشینی را درمیانرودان برافروختند. انها ماه پرست بودند وبرجی شبیه برج بابل هم ساخته بودند که ازآن اثری دردست نیست. لوح فشرده دهخدا.
[4]- لوح فشرده لغت نامه.
[5]- نوشته اند که تاریخ برای سارگن اول ، Sargon I ، پدری نمی شناسد. مادرش از روسپیان معابد بوده است وبراساس افسانه های که درمورد زندگی او ساخته اند مادرش که او را پنهانی بدنیا آورده بود پس از تولد در سبدی نهاده وپس از پوشاندن سر آن سبد با قیر او را به آب رودخانه ای می سپرد. کارگری سبد را می یابد واو را بزرگ می کند. سارگن درجوانی ساقی شاه می شود وپس از چندی بر او می شورد و خود بر تخت می نشیند.
[6] Taurus
[7]- ژان ژاک د ِ مرگان فرانسوی رییس هیاتی ازباستان شناسان فرانسه بود که اول بار درسال 1268/1889 ازسوی دولت فرانسه به ایران آمد ومدت سه سال درایران بود، او دراین سفر درکنارماموریت اصلی خود که شناخت تواناییهای باستان شناسی ایران بود، ازآنجا که مهندس معدن بود، بفراست دریافت که درجنوب ایران منابع قابل توجهی ازنفت وجود دارد.
به هر روی او دربازگشت به فرانسه گزارش کارهای خود را در9 جلد کتاب تهیه وانتشار داد وطبعاً دولت فرانسه را متقاعد ساخت که درایران باستان شناسی دارای توجیه فنی وصرفه اقتصادی کافی است کما اینکه امروز بخش مهمی ازموزه لوور درپاریس را آثارمکشوفه بدست آمده درایران تشکیل می دهد که بایستی ازآنها ازاین حیث ممنون ومتشکر بود زیرا اگر درایران می ماند معلوم نبود ازانبار خانه چه کسی سر درمی آورد وچه بلایی بسر آنها می آمد. بهرحال گزارش او سبب شد که دولت فرانسه درسال 1273 / 1894 امتیازحفاری درتمام ایران را بدست آورد وسه سال بعد مجدداً د ِمرگان درراس یک هیئت باستان شناسی به ایران آمد ومرکز عملیات خود را درشوش قرار داد ودرکاوشهای اولیه خود به بسیاری ازاشیای عتیقه دوره حمورابی دست یافت. علاوه براینکه دراکتشافات خود لوحهای بسیاری بزبان ایلامی یافت که به خواندن خط ایلامی کمک زیادی نمود. گزارشهای د ِمرگان مورد استفاده دیگری هم پیدا کرد وآن این بود که گزارشهای او درزمینه وجود منابع نفت درجنوب ایران ازجمله دلایل اصلی ِترغیب کننده ویلیام ناکس دارسی به سرمایه گذاری درصنعت نفت ایران بود با واسطه گری کتابچی خان ومیرزا علی اصغرخان اتابک، بود. کتابهای “ازلوور تا شوش”، “تمدنهای نخستین بشر”، “بشر ماقبل تاریخ”، “سکه شناسی ایران باستان”، “مشرق زمین درماقبل تاریخ” (درسه جلد)، ازاو بجای مانده است. او درسال 1924 درگذشت.
[8]- این سنگ هم اکنون درموزه لوور درپاریس قرار دارد.
[9] Naram Sin
[10]- شادروان دهخدا نام این شهر را آگاده هم نوشته وآن را همان اکد دانسته است.
[11]- لوح فشرده دهخدا.
[12]- نمرود بن کنعان بن کوش ازپادشاهان قدیم بابل است . او شخصی مقتدربا هیبتی خارق العاده بوده است. او که ازقدرت خود بخویش می بالید به قصد جنگیدن با خدای دستورداد تا صندوقی ساختند وبرچهار گوشه آن نیزه ای قراردادند وبرسرهرنیزه قطعه ای گوشت آویختند وپس ازآن چهار کرکس گرسنه را بر قسمت زیرین صندوت بستند . پس نمرود درصندوق جای گرفت وکرکسها بشوق رسیدن به گوشتها به پروازدرآمدند وصندوق ونمرود را به آسمان بردند. درآسمان نمرود تیری به هوا پرتاب کرد تا بگمان خود خدای آسمان را ازمیان بردارد وخود خدای زمین وآسمان شود. چندی بعد مگسی دربینی او خلید واوهرچه کرد نتوانست آن را خارج سازد وچون درزحمت افتاده بود ازدیگران برای خارج ساختن مگس مشورت طلبید وآنها به او توصیه کردند که باید برسر او زد تا مگس خارج گردد وچنین کردند وآنقدربرسراوکوبیدند تا مغزش متلاشی شد. [13]- درحفاریهای بعمل آمده دراین شهر قصر آشور بانیپال کشف شد که دارای حجاریهای برجسته ای است. نوشته اند که این شهر را نمرود بنا کرد وموضع آن درجایی بوده که قلعۀ “شرغا” درکنار دجله در40 میلی بطرف برج نمرود واقع بوده است؛ برجی که محیط آن سه میل بوده وارتفاع آن 140 قدم بوده ولی اکنون ازبین رفته است وئنها ویرانه هایی ازآن بجا مانده است.