
احمد شه وری. عصر سورنا تاریخ سیاسی و فرهنگی دولت اشکانیان. 605 صفحه. 978-600-04-9358-5
این کتاب را می توانید بصورت PDF به بهای 9 دلار امریکا از طریق پرداخت به PayPal به نام a_shahvary@yahoo.com خریداری نمایید.
نگاهی نو به تاریخ ایران 21
طبقات اجتماعی در دوره اشکانیان
در باب طبقات قوم پارت اطلاعی نیست، جز اینکه اعیان و اشراف پارتی خیلی متنفذ بودهاند. مجلس اعیان از آنها تشکیل شده بود. آنها در مجلس مهستان هم نفوذ زیادی داشتند و حکومت شاه اشکانی را محدود می ساختند. مقام اعیان و حقوق آنها موروثی به نظر می آید. اعیان پارتی بر اعمال شاه نظارت داشتند و در امور دولتی دارای رأی بودند. به نظر می رسید که اعیان به درجاتی تقسیم می شدند، ولی خبر صحیحی در این باب نداریم. از نوشته های پلوتارک راجع به جنگ کراسوس معلوم است که سورنا بالاتری مقام را دارا بود. نجبای پارتی جنگ را دوست می داشتند و هنگام صلح غالباً به شکار می رفتند.
وزیران و دیوانیان در اداره کشور دستیار شاه بودند ولی دستگاه اداری نتوانست هرگز به یک شیوه یکسان در سراسر مملکت عمل کند. بازدید کنندگان چینی با شگفتی گفته اند که اسناد را بر پوست آهو افقی می نوشتند در میان دیوانیان بلند پایگاه یکی مرزبان بود که در اسناد نساء او برتر از مقام ساتراپ آورده شده است. بلندترین عنوان از آن جانداران و دوستان و حاملان عصای سلطنت بود که از زمان هخامنشیان و سلوکیان هم بلند مرتبه بودند؛ و بر پوست آهو در دورا به تاریخ ۱۲۱ ب م از دیوانیان دیگری نیز نام برده شد[1].
خاندان های بزرگ
از خاندانهای بزرگ این دوره می توان به خاندان سورن در سیستان، خاندان کارن در نهاوند، خاندان مهران در ری، خاندان اسپهبد در هیرکانی و خاندان زک در آتروپاتن اشاره کرد. طبقه وزورکان-بزرگان- مهمترین مقامهای کشوری لشکری را در اختیار داشتند. اشکانیان در پارس و چند شاهک نشین دیگر هرگز نتوانستند جای پای محکمی داشته باشند.
اشکانیان نزدیک پانصد سال بر ایران حکومت کردند و مهمترین رسالت آنها جلوگیری از نفوذ فرهنگ یونانی به ایران بود. آنها خود را وارث هخامنشیان می دانستند و با موفقیت توانستند سلوکیان را از ایران برانند و حکومت ایرانی مستحکمی پدید آورند.
زن و مرد
پارت ها به موجب نوشته های اکثر مورخین و محققین از نویسنده های اروپایی، طایفه ای مغرور و متلون المزاج و پرحیله و بی رحم به شمار آمده نسبت به مردان سخت دل و نسبت به زنان ملاطفت و مهربانی و فروتنی می کردند. آسایش را مکروه می دانستند و دایماً به زحمت و حرکت و تغییر مکان و سواری می گذراندهاند. زوجات متعدد می گرفتند و در مورد اهانت به زنان خود زیاده از حد متعصب بوده اند. کلیه زنهای طایفه زیاد بودند بنابراین به یک زن و دو زن قناعت نمی کردند و زوجات متعددی می گرفتند اما آنان را مستور می داشتند حتی در اعیاد و مجالس جشن، ایشان را راه نمی دادند. نجبا در تعدد زوجات و نگاه داشتن صیغه و متعه افراط می کردند. وظیفه نسوان بود که مقیم خانه ها یا چادرها یا آلاچیق ها باشد و با کمال عفت و عصمت راه روند هرگز با اجنبی تکلم نمی کردند و هنگام بیرون رفتن روبند به صورت می بستند و فرق میان زن بیوه و شوهردار نبود. غذاها هرگز با مردها خورده نمی شد و همین که زن از مرد ناراحت می شد، اگرچه شکایت جزئی بود طلاق می گرفت. ژوستن میگوید اشکانیان زیاده از حد، متکبر و بی حیا و فتنه جو و بی شرم و مکار بودند و خود می گفتهاند: مرد باید تندخود و صبور و جزی باشد و زن خوشرو و متواضع و مهربان و از صفات این طایفه خودداری و کم حرفی می باشد[2].
خواجه سرایان
خواجه سرایان در کارهای دیوانی دستی داشتند. اینان به مناصبی در امور نظامی و غیرنظامی می رسیدند. سپاهیان سپاه پارتی با سواران تیرانداز بسیار به سرکردگی اشراف قبیله ای، با زره جوشن در کنار هم پیکار می کردند. در نظام حکومتی پارتی مناصب بسیار بود. اگر فرمانروایان دوران اخیر پارتی رایزنان دیوانی از امپراتوری روم برخاسته بودند، رومیان بعضی از این گونه ضعفها را برمیشمردند[3].
دین و مذهب اشکانیان
امپراتوری اشکانی از فرهنگ ها، مذاهب و باورهای گوناگونی، بخصوص بطور عمده از آیینهای ایرانی و یونانی تشکیل می شد[4]. گذشته از اقلیت یهودیان[5] و تازه مسیحیان[6]، بیشتر پارتها چند خدا باور بودند[7]. در اغلب موارد خدایان ایرانی و یونانی شبیه به هم یا مخلوطی از هم بودند. بطور مثال اهورا مزدا با زئوس، اهریمن با هادس، آفرودیت و هرا با آناهیتا، آپولو بامیترا و شمش با هرمس شبیه به یکدیگرند[8]. گذشته از خدایان و الهههای اصلی، هر شهر و گروه برای خود خدایی انتخاب می کرد[9]. از سوی دیگر مانند حاکمان سلوکی[10]، پادشاهان اشکانی نیز در آثار هنری خود را خدا نشان می دادند. احتمالاً این رسم شایع ترین رسم مشترک پادشاهان بوده است[11].
کرامات اخلاقی به گروهی از خدایان که در ایران به نام اهورا شناخته شدند اختصاص یافت بنا به قولی در چنین محیطی زرتشت به جهان گام نهاد. آیین زرتشت هنوز هم باقی است و اقلیتی بسیار کوچک در ایران و پارسیان هند بدان ایمان دارند. شواهدی از وجود اندیشه های کلی «فرده سینایی» در ایران سلوکی و پارتی دیده می شود؛ ولی از رفتار و عمل بدان کمتر نشانه ای مشاهده شده است. به کار بستن ماه ها و نام هایی که از آن رونوشت برداری از آیین زرتشت مشهود است مانند هرمزدیک[12] و دین مزدک چه بسا که دلیل بر وجود محیطی زرتشتی باشد ولی هیچ حجتی را از کهنه و نو بر وجود حقانیت این دین پیدا نشده است. مغان گویا در سراسر ایران انواع آیین های پرستش را از کهنه و نو در مرزهای کلی «فردسینا» از اهورا مزدا گرفته تا آیین کهن خدایان آرایی و آیین زرتشتی که در حال رشد و تکوین بود برپا می داشتند.
آیین زرتشتی به احتمال فراوان در سراسر دوران سلوکی و پارتی با بخشیدن بعضی صفات به دین ایرانی کهن و گرفتن بعضی خصوصیات دیگر آن به سوی آیین دوران ساسانی پیش می رفت. بسیاری از سکه های پارتی و ساسانی را بر فراز کوه میدان نفتون در معادن نفت ایران مربوط به آیین زرتشت پیدا شده است. اینکه در دوران اشکانی هیچ گاه از آزار دین سخنی به میان نیامده است، بردباری و تساهل و آسانگیری اشکانیان در امور دینی را نشان می دهد؛ امری که اجازه شکوفایی به بسیاری مذاهب را در قلمرو ایشان میداد. و اینکه دین و آیین بابلی علاوه بر سرزمین بابل در سراسر پارت غربی و سوریه رومیان رواج داشت و اینکه ایشتار الهه بابلی تا زمان اشکانیان همچنان مورد پرستش بسیاری از مردم بود. نانایانته نیز که از اصل سومری است بسیار مورد سپاس مردم بود و پرستشگاهی و املاکی در سنا داشت؛ ضمن اینکه در سراسر مغرب پارت مجموعه های گوناگون از آیینها و خدایان سامی رواج داشت. در مغرب پارت پرستش جاهای مرتفع، آبها و رودها و دریاچه ها و دریا ها و درخت ها و سنگ ها و خصوصاً آنها که یونانیان باتیله[13] می نامیدند، رواج داشت و اینکه دینهایی که در پارت وجود داشت هنوز هم وجود دارد و از روزگاری که بختٌ نضر یهود را به بابل فرستاد و در آن جا رشد کردند و بر رونق خودشان افزودند. آنها اشکانیان را سه به راه به آیین خود درآوردند. رسوم به خاک سپردن می تواند دلیل دیگری بر دین پارتیان باشد و اینکه پیکر مردگان را در هوای آزاد می گذاشتند؛ و اینکه استخوانها را در استودان یا استخوان دان جمع آوری کنند که در نسا استخوان دانهای سفالین که بیشتر لعابدار نیستند و با دست قالب گیری شدهاند پیدا شده است و در سراسر شهرستان های مغرب پارت به گونه های مختلف رفتار میکردند و رسوم گوناگونی داشتند که سادهترین آنها این بود که از به خاک سپردن لاشه در درون دیوار یا کف خشتی خانه[14].
پانویس:
[1]- پیرنیا، حسن. دوره پارتی اشکانی. تهران: ابن سینا. 55.
[2]- محمد حسن خان اعتمادالسلطنه. دُرَر التخیجان فی تاریخ بنی الاشکان. ترجمهٔ نعمت احمدی. تهران: اطلس، صص 1371. 731،733،737.
[3]- کالج، مالکوم. پارتیان. ترجمهٔ مسعود رجب نیا. تهران: سحر. صص 55،56،57.
[4]- Katouzian 2009, p. 45
[5]- Neusner 1983, pp. 909–923
[6]- Asmussen 1983, pp. 924–928
[7]- Brosius 2006, p. 125
[8]- Garthwaite 2005, pp. 68, 83–84; Colpe 1983, p. 823; Brosius 2006, p. 125
[9]- Brosius 2006, p. 125
[10]- Duchesne-Guillemin 1983, pp. 872–873
[11]- Colpe 1983, p. 844
[12]- hwrmzdyk
[13]- baetyle
[14]- کالج، مالکوم. پارتیان. ترجمهٔ مسعود رجب نیا. تهران: سحر. صص 55،56،57.