Book 27

احمد شه وری. بازماندگان اسکندر مقدونی در ایران ؛دولت سلوکی. 258 صفحه. 978-600-04-9330-1        

این کتاب را می توانید بصورت PDF به بهای 3 دلار امریکا از طریق پرداخت به PayPal به نام  a_shahvary@yahoo.com خریداری نمایید.

نگاهی نو به تاریخ ایران 19

دولت سلوکی در ایران

سلسله ای از مقدونیان که پس از اسکندر در ایران، سرزمینی که تا پیش از آنان تحت حکم و فرمان شاهان هخامنشی بود، در سال 312 پ م  تشکیل شد به سلوکیان مشهورند هرچند که سلوکیان را امروزه بیشتر دودمان حاکم بر میانرودان به حساب می آورند تا دودمانی که بر ایران در سطحی کوچکتر از امپراتوری هخامنشیان حکمرانی داشته است و علت این امر آن است که حاکمیت موثر سلوکیان بر ایران کمتر از یکصد سال بود. موسس این سلسله سلوکوس اول است.

         سلوکیان کسانی بودند که جانشین اسکندر مقدونی گردیدند و بتقریب جمیع متصرفات هخامنشیان را سوای مصر و بخشی از آسیای کوچک دردست داشتند و بخش اعظم اصول تشکیلات خود را از شاهنشاهی هخامنشیان اقتباس کردند.

آنها مجبور بودند هدفی را برگزینند که اسلاف ایشان هرگز بدان دسترسی نیافتند و آن عبارت بود از وحدت پادشاهی باوجود تنوع ملل و تمدنهای مختلف آن. ولی سلوکیان هم بدین هدف نرسیدند همه اموری که بتدریج شاهنشاهی هخامنشی را تضعیف کرد، و عاقبت موجب انقراض اسف بار آن سلسله گردید، دامنگیر سلوکیان نیز شد؛ جنگهایی که آنان با دودمان های دیگر کردند نخست با مقدونیه و مصر سپس با پارتیان و رومیان؛ محاربات آنها برای جلوگیری از تمایلات تجزیه طلبی بعضی ممالکی که در زمره متصرفاتشان بود؛ مساعیی که برای مطیع نگاه داشتن والیان خود بکار می بردند؛ و توطئه های دربار و رقابتهای مدعیانی که غالباً منجر به قتل می گردید.

شاهان این سلسله در قرن دوم پ م  از بکار بردن طلا که راه فساد را باز می کرد، ابایی نداشتند. آنان به تقلید از هخامنشیان که با خرج پول امنیت سرزمینهای دور دست در دریای اژه را می خریدند، به سناتورهای رومی برای دخالت قشون روم ضد دشمنان خود رشوه می دادند. اما چون پیروزی بدست می آمد، رومیان دیگر ممالک آنان را ترک نمی کردند. و سلوکیان پس از چندی دریافتند که خود شان مشرق را تسلیم رومیان کرده اند. محقق است که بعضی شاهان آنها، از جمله آنتیوخوس سوم برای ترمیم شاهنشاهی خود فعالیت بسیار و کوشش قابل توجه کردند، ولی از متوقف ساختن استیلای دو قوه ای که از ضعف ایشان استفاده می کردند عاجز بودند: یکی قوه تدریجی و بطئی ولی مستمر ایرانیان، و دیگری قدرت و نیروی روم که در سابق در آغاز قرن دوم ضربتی علاج ناپذیر به شاهنشاهی سلوکی وارد آورده بود.

شاهنشاهی سلوکی که شامل جهان ایرانی، بابل قدیم، شهرهای فنیقیه و شهرهای های آسیای صغیر بود، مانند شاهنشاهی هخامنشیان، حکومتی مرکب به شمار می رفت. نخستین شاهان این سلسله مساعی عمده ای برای تحقق وحدت آن بکار بردند. آنان تصمیم گرفتند که از مجموع بخشهای شاهنشاهی عنصری ایجاد کنند که بدانان نزدیک باشد و نسبت به ایشان وفادار بماند و بنابراین یونانیان و مقدونیان را در بخشی وسیع از متصرفات خود متمرکز ساختند. سکنه جدید در حکم سیمان ساختمان شاهنشاهی و در عین حال، رابط بین حکومت و سکنه بومی بودند. آنها می بایست هم در قشون خدمت کنند و هم در ادارات و در شهرها و قصبه ها سکنی گزینند، به کارها اشتغال ورزند و زمین را زراعت کنند.

از این روی، در سراسر قرن سوم پ م  جریانی لاینقطع، سکنه اروپای جنوب شرقی را بسوی سوریه، بابل، و ایران سرازیر کرد، و عناصری که آسیای صغیر و حتی سوریه را ترک می گفتند بدانان افزوده شدند. برای استقرار آنان طرحی وسیع جهت شهرسازی تهیه و اجرا گردید. مستعمرات نظامی و غیرنظامی ایجاد شد، شهرهای جدید بنا گردید در دشت کرمانشاه، دینور – کنگاور موسسات یونانی بنا شد. هگمتانه (همدان) مجددا تعمیر گردید، در بخش جنوبی تر، لائودیسه [1]، نهاوند امروزین ساخته شد، راگای (ری) قدیم بنام اروپوس[2]، خوانده شد، در پارت شهری بنام نسا – الکساندرپولیس- بنا شد. سپس شهر صد دروازه، هکاتوم پلیس، ساخته شد که بمناسبت آنکه دروازه های متعدد داشته، بدین نام موسوم گردیده بود.

سلوکیان در سیاست خود اصول و مبانی داریوش را پذیرفتند. ملیت ها را ابقا کردند و در عین حال، آنها را در زمره شاهنشاهی وارد ساختند. اما عاقبت مجبور شدند که به سیاست کورُش و سلطنتی توام با اغماض بازگردند.

پانویس:

[1] – Laodicea.

2 – Europos.

Leave a comment