
احمد شه وری. تاریخ سیاسی و فرهنگی دولت هخامنشیان. 1396.540 صفحه. شابک: 978-600-04-9273-1
این کتاب را می توانید بصورت PDF به بهای 10 دلار امریکا از طریق پرداخت به PayPal به نام a_shahvary@yahoo.com خریداری نمایید.
نگاهی نو به تاریخ ایران 17
دین و آیین هخامنشیان
با وجود دستاوردهای حاصل از مطالعات ژرف و مداوم در رشته های باستان شناسی، زبان شناسی تطبیقی، زبانشناسی تاریخی مردم شناسی و تاریخ و غیره هنوز در مورد آیین و مذهب ایرانیان در زمان هخامنشیان اختلاف نظر وجود دارد[1].
نظریه های متفاوت پژوهشگران
با تمام کوشش ها و تحقیقات و مباحثاتی که تاکنون انجام شده، به شیوه ای راستین آشکار نشده است که دین ایرانیان در زمان هخامنشیان چه دینی بوده است. هر یک از دانشمندان برای خود دلایلی یاد کرده و جهت صحت و اثبات دلایل مستنداتی بشرح زیر آورده اند[2] .
1- کسانی که عقیده ندارند دین ایرانیان در زمان هخامنشیان زرتشتی بوده است:
آرتور کریستن سن:
در آثار کریستن سن تغییر عقیدۀ او در مورد آیین هخامنشیان دیده می شود. کریستن سن نخست هخامنشیان را زرتشتی می دانسته است و در کتاب مزداپرستی در ایران قدیم آورده است که «قبایل ایرانی که آیین زرتشت را پذیرفته بودند، در اراضی ایران پراکنده شدند و چون مشرق و مغرب این کشور را صحاری مرکزی آن از یکدیگر جدا می سازد، قبایل ماد و پارس که به جانب مغرب پیش آمده بودند تقریباً از نظر همکیشان خود، که در مشرق باقی مانده بودند، از نظر محو شدند. تکلم به زبانی که تقریباً نزدیک به زبان زرتشت باشد، خاص مردم مشرق بود و در همین قسمت است که دین زرتشت بیشتر زنده مانده بود[3]». بعدها کریستن سن نظریه قبلی خود را رها کرده و نوشت: قبول این نظریه که کیش زرتشتی پیش از مهاجرت بزرگ قبایل ایرانی منتشر شده، و مادها و پارسیان هنگامی که در نیمۀ اول قرن نهم پ م[زمان را قاتی/قاطی کرده است: مادها از 720 پ م قراتر نمی روند و آغاز پادشاهی هخامنشیان نیز نیمه دوم سده ششم پ م است] یا دیرتر شروع به حرکت به طرف ممالک غرب کرده بودند دین زرتشتی داشتند و بعدها در نتیجه دوری قبایل از یکدیگر صورت های متفاوت دین زرتشتی در تکامل است از نظر اینکه زمان زرتشت را زمانی مؤخر از هزار سال پ م دانسته می شود، مشکل است. اکنون نظریه بنونیست قانع کننده تر به نظر می آید. آیین هخامنشیان زرتشتی نیست بلکه آیین قدیم ایرانی است[4].
بنونیست:
کتاب، دین ایرانی، بنونیست در زرتشتی ندانستن هخامنشیان پیشروی دیگر محققان بوده است. بنونیست بر این است که با توجه به روایات مورخان یونانی و سنگ نبشته های باقی مانده از زمان هخامنشیان هم از نظر باورها و عقاید و هم از نظر مراسم با آیین کهن ایرانی مطابقت دارد، آیینی که در ضمن پرستش اهورامزدا، ایزدان متعدد و نیروهای طبیعت نیز پرستش می شدند. این آیین به باورهای ودایی بیشتر از آیین زرتشت نزدیک است[5].
رومن گیرشمن
گیرشمن محقق و پژوهشگر تاریخ ایران براین نظر است که کیش هخامنشیان زرتشتی نبوده است[6].
عبدالحسین زرین کوب:
دوران هخامنشی نه مغان دین زرتشتی داشتند و نه خانوادۀ سلطنتی و با توجه به نقشی که مغان در اجرای مراسم مذهبی پارسی ها داشتند و با در نظر گرفتن این نکته که آیین خاندان هخامنشی ممکن نیست با عقاید طبقات عامه طوایف پارسی مغایرت واقعی داشته باشد، پیداست که در این ادوار هنوز دین زرتشتی در بین پارسی ها نفوذ نداشته است[7] .
گئو ویدن گرن:
محقق وپژوهشگر تاریخ ادیان در ایران براین نظر است که کیش هخامنشیان زرتشتی نبوده است[8].
هنریک ساموئل نیبرگ:
نظر نیبرگ این است که در ساختهای بنیادین آیین هخامنشیان هیچ یک از ویژگی های اساسی آیین زرتشت دیده نمی شود[9].
2- کسانی که عقیده دارند دین شاهان هخامنشی زرتشتی بوده است:
آلبرت اومستد، ایلیا گرشویچ[10] و جرج کامرون:
اومستد دید سنتی را که زمان زندگی زرتشت ما بین سالهای 66۰ تا 5۸۲ پ م بوده را، قبول دارد و پدر داریوش یکم، ویشتاسپ را همان کوی ویشتاسپ پشتیبان زرتشت می پندارد[11].
دیاکونوف:
تأکید دارد که پادشاهان هخامنشی پیرو اوستای نو بودند[12].
زیهنر[13]، لومل[14] و ماریان موله
معتقدند که شاهان هخامنشی بر دین زرتشتی بوده اند. اما اینها بر این باورند که دین هخامنشیان در این زمان شکل تغییر یافته ای از دین زرتشتی بوده است[15].
محمد داندامایف[16] و مری بویس:
این دو به تفکیک دقیق تعالیم گاتها یعنی آموزه های خود زرتشت با اوستای نو و حتی آیین کهن آریایی اعتقادی ندارند و هخامنشیان را بطور کلی پیرو زرتشت می داند[17].
واسیلی آبایف:
بر آن است که شاهان پس از داریوش به دین زرتشت باور داشتند[18].
ویل دورانت:
ویل دورانت این دید سنتی را که زمان زندگی زرتشت ما بین سالهای 66۰ تا 5۸۲ پ م بوده را، قبول دارد و پدر داریوش یکم، ویشتاسپ را همان کوی ویشتاسپ پشتیبان زرتشت میپندارد[19].
هرتسفلد:
هرتسفلد در کتاب «زرتشت و جهان او»، شاهان نخستین هخامنشی را پیرو زرتشت نمی داند[20].
یوهانس هرتل:
این دید سنتی را که زمان زندگی زرتشت مابین سالهای 66۰ تا 5۸۲ پ م بوده را، قبول دارد و پدر داریوش یکم، ویشتاسپ را همان کوی ویشتاسپ پشتیبان زرتشت میپندارد[21]. او نوشته است: در دورۀ ویشتاسپ هخامنشی زرتشت با آیین تازۀ خود ظهور کرد و داریوش قهرمان کیش جدید شد و جنگ او با گئومات مغ تنها صورت جنگی سیاسی نداشت بلکه جنگی مذهبی میان نو مذهبان زرتشتی با مغان مادی نیز بود[22].
3- محققانی که نظر قطعی ندارند:
جیمز هوپ مولتن[23] و ریچارد نلسون فرای:
عقیده دارند تعیین دین پادشاهان پارسی در زمان هخامنشیان بسیار دشوار است و در این باره جز استنباطهای کلی و غیرقطعی کاری نمی توان کرد[24].
ژاک دوشن گیمن:
در نظرات او گفتار ضد و نقیض دیده می شود. در جایی او دین هخامنشیان را شکل تغییر یافته ای از دین زرتشتی دانسته است[25] .
هنریک ساموئل نیبرگ مینویسد، زمینۀ بنیادین دین هخامنشیان، آیین کهن آریایی است. اما در دین آنها نو آفرینی در آیین کهن دیده می شود و دین آنان چیزی نو در تاریخ دین ایرانی و آریایی است. این سومین سازمان دینی بزرگ در کنار دین میترا و دین مغان مادی قبل از گسترش دین زرتشت است، روح این دین بیش از همه به دین میترا نزدیک بود. از خصوصیات آن اینست که هیچ روح پیغمبرانه ای به هر گونه که مفهوم پیغمبر را تصور کنیم، تأثیر خود را در این دین بجای نگذاشته است. این دین یک دین سیاسی است که از سوی شاهان بزرگ و برای شاهان بزرگ آفریده شده است. مفهوم های بنیادین این دین بدین صورت باز شناخته می شوند که اهورامزدا خدای آسمانی بر همه چیز توانا و دانا و آفرینندۀ آسمان و زمین به صورت خداوند یگانه و برتر از همۀ خدایان دیگر قرار گرفته است. شاهنشاه نمایندۀ پیدای اهورامزدا در روی زمین است. این دین دارای پیشگوی و غیبگوی و سحر و جادوی ویژۀ خود بود اما از نظر ورزش های مربوط به حالت خلسه بدون تردید جای چندانی نداشت. تحریکات غیرعادی و پرواز روان که انسان چندان با رغبت دست از آنها نمی کشد، در یک هستی ساده جستجو می شد[26].
صفت مزدیسنه (مزداپرستی) که در پاپیروسهای آرامی زمان هخامنشی آمده دلیلی بر زرتشتی بودن هخامنشیان نمی تواند باشد چنانکه ذکر نام اهورامزدا در سنگ نبشته ها نیز دلیلی برای این امر محسوب نمی شود. در سنگ نبشته های هخامنشی نه تنها به زرتشت بلکه به هیچ مطلب دیگری که بتواند این سنگ نبشته ها را رنگ زرتشتی دهد، اشاره نشده است[27]. در ساخت های بنیادین دین هخامنشیان یک اصطلاح ویژه محفل زرتشت هم وجود ندارد، اندیشه های وِیژه از گونۀ گاتها هم وجود ندارد، یک باور و یا کاربرد ویژۀ دین زرتشتی نیز وجود ندارد[28].
وجوه جدایی دین هخامنشیان از دین زرتشت
در نوشته های بازمانده از هخامنشیان مطلقاً هیچ نامی از زرتشت برده نشده و این اعجاب آور است که مردمی که تحت آیین پیامبری زندگی می کنند کوچکترین نامی از پیامبرشان در آثارشان نباشد.
نه در سنگ نبشته ها نه در لوحه ها و نه در نوشته های تاریخ نویسان باستانی از اوستا به عنوان کتاب آسمانی هخامنشیان یاد نرفته و به تعالیم آن اشاره نشده است.
بنابر نوشته های گات ها، زرتشت یکتاپرستی را ترویج می کرده است درصورتی که در آثار بجا مانده از دورۀ هخامنشی از خدایان متعدد سخن رفته است.
زرتشت انجام قربانی را در مراسم مذهبی منع کرده است در صورتی که در بین هخامنشیان قربانی کردن برای خدایان رایج بوده است.
زرتشت نوشیدن ماده ای سکرآور به نام هوم را منع کرده بوده است در صورتی که بکار بردن هوم در مراسم مذهبی هخامنشیان رواج داشته است.
بنابر اصول مسلم آیین زرتشت دفن مردگان در خاک و آلودن خاک در طول تاریخ این مذهب ممنوع بوده است ولی مردم و شاهان هخامنشی مردگان خود را گورهای فردی و خانوادگی دفن می کردند و به همین علت است که آرامگاه های شاهان هخامنشی برجا مانده ولی کوچکترین اثری از آرامگاه های شاهان ساسانی که بدون شک زرتشتی بوده اند، برجا نمانده است.
بین نام های شاهان هخامنشی و اساتیر دین زرتشتی هیچ رابطه ای وجود ندارد تنها نام ویشتاسپ، پدر داریوش یکم با نام حامی زرتشت یکسان است که این را نیز به متداول بودن نام ویشتاسپ در بین ایرانیان می توان ارتباط داد.
نامی از نام های اوستایی در کتیبه ها و الواح پارسی و ایلامی برده نمی شود به همین علت معلوم است که آیین ها و جشن ها و اعمال مذهبی آنان به غیر از زرتشتیان بوده است با تمام سعیی که شده، هنوز ثابت نشده که گاهشماری اوستایی نو در زمان هخامنشیان رواج داشته است.
از اصطلاحات ویژه زرتشتی مانند امشاسپندان، سپنته مینو و انگره مینو و دیگر عبارات در ادبیات بکار رفته در کتیبه ها و لوحهای هخامنشیان اثری دیده نمی شود.
در توصیفی هم که هرودت و همچنین مورخان یونانی دورۀ هخامنشی از دین هخامنشیان کرده اند، هیچ اشاره ای بر زرتشتی بودن هخامنشیان نشده است[29].
عقاید مشترک بین آیین هخامنشیان و آیین مزدیسنا
اشتراک در نام اهورامزدا به عنوان معبود در هر دو آیین.
اشتراک در نام مهر و ناهید که در آیین هخامنشیان به عنوان ایزد و در آیین مزدیسنا به عنوان فرشتگان از آنها یاد شده است.
پرستش و نیایش آتش و بر پا کردن آتشکده
باور به ارته یا اشا[30].
اشتراک در نگرش در مورد آفرینش. در سنگ نبشته های هخامنشی؛ آفرینش به صورت گام به گام است که قابل تطبیق با گاهنبار در آیین مزدیسنا است[31].
البته بعدها زرتشت در دولت هخامنشی نیز نفوذ قابل ملاحظه ای پیدا کرد، هرچند به صراحت نمی توان گفت که دین دولت هخامنشی، زرتشتی بود، اما با توجه به اینکه خدای بزرگ شاهان هخامنشی، که در کتیبه ها ذکر آن آمده است، همان اهورمزدای دین زرتشت است می توان به این نتیجه رسید که در آن دوره گونه ای از اعتقادات مزدیسنی در دربار هخامنشی رواج داشته است، هر چند خدایان دیگری نظیر «مهر» و «ناهید» هم مقبولیت عام داشته اند.
از منابع مکتوب بر جای مانده از شاهان هخامنشی به ویژه داریوش اول، می توان به روشنی به اعتقاد آنها پی برد. داریوش پادشاهی خود را مرهون لطف و عنایت «اهورمزدا» می داند و هر چه را برای نظم و سامان ممالک تحت انقیاد خویش، انجام داده، به اراده او منسوب می کند و او را خدای بزرگ خطاب می کند و می گوید: «اهورمزدا بزرگ است آنکه بزرگترین خدایان است او ـ داریوش شاه ـ را آفرید، و به وی شهریاری را اعطا کرد به خواست و اراده اهورمزدا داریوش شاه است[32]». در جای دیگر می گوید: «خدای بزرگ است اهورمزدا که این زمین را آفرید که آسمان را آفرید که مردم (انسان) را آفرید که شادی را آفرید برای مردمان که داریوش شاه را به حکومت رسانید[33]».
با زوال قدرت دولت هخامنشی، سرزمین ایران مورد هجوم اسکندر مقدونی و سپاه وی قرار گرفت. اسکندر که سعی در هلنی کردن جهان آن روزگار را داشت، با تصرف سرزمین ایران، یک امپراتوری وسیع، اما نه چندان پایداری را بنیان نهاد. او با ایجاد شهرک های بزرگ در کنار ولایات شرقی کوشید فرهنگ و زبان یونانی و همچنین مناسبات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی یونانیان را در سرزمینهای شرقی رواج دهد، اما به سبب تفاوت عمیق میان اندیشه شرقی با نوع تفکر یونانی، حتی با وجود حکومت سلوکی، توفیقی در این باره حاصل نشد.
در اوایل دوره اشکانی هر چند یونانی مآبی در ایران، میان طبقات اشراف رواج داشت، اما با گسترش آیین مهر و همچنین دین زرتشتی و گردآوری متون اوستا، از نفوذ تفکر یونانی کاسته شد.
سرانجام در شاهنشاهی سلسله ساسانی، دین زرتشت علی رغم گذشت سالیان دراز، به عنوان دین رسمی کشور شناخته شد. با اینهمه باید توجه داشت آنچه در دوره ساسانی به عنوان دین رسمی کشور مطرح گردید، با پیام زرتشت فاصله بسیار داشت. در این دوره صورت مسخ شده ای از دیانت زرتشت، بدون توجه به باطن دعوت پیامبر ایرانی بسط و گسترش یافت که خود ظهور جریاناتی مخالف دین رسمی و اقتدار موبدان زرتشتی را در پی آورد.
یکی از این جریانهای مربوط به اوایل دوره ساسانی و ظهور مانی بود. تعالیم مانی هر چند به سبب مخالفت موبدان زرتشتی در قلمرو نفوذ حکومت ساسانی تأثیر چندانی بر جای نگذاشت، اما با توسعه در آسیای میانه و بعدها در شمال افریقا و حتی اروپای مسیحی پیروان بسیار یافت[34].
پانویس:
[1]- گری، «هخامنشیان و دین زرتشت»، رشد آموزش تاریخ، ۲۲.
[2]- تاریخ مطالعات زرتشتی، ص ۲۰
[3]- کریستن سن، مزداپرستی در ایران قدیم، 55.
[4]- کریستن سن، کیانیان، ۹.
[5]- بنونیست، دین ایرانی، ص ۲۱ تا ۲3
[6]- گری، «هخامنشیان و دین زرتشت»، رشد آموزش تاریخ، ۲۲.
[7]- زرینکوب، تاریخ مردم ایران، ایران قبل از اسلام، صص ۱۹5 و ۱۹6.
[8]- گئو ویدن گرن. «تاریخ مطالعات زرتشتی». ص ۲۰.
[9]- نیبرگ، دینهای ایران باستان، ص 3۷۲.
[10]- تاریخ مطالعات زرتشتی، ص ۲۰.
[11]- گری، «هخامنشیان و دین زرتشت»، رشد آموزش تاریخ، ۲۲.
[12]- همان.
[13]- کتاب طلوع و غروب دین زرتشتی. تاریخ مطالعات زرتشتی، ص ۲۰.
[14]- تاریخ مطالعات زرتشتی، ص ۲۰.
[15]- همان، ص ۲۲
[16]- گری، «هخامنشیان و دین زرتشت»، رشد آموزش تاریخ، ص ۲۲.
[17]- همان
[18]- همان
[19]- تاریخ مطالعات زرتشتی، ص ۲۰.
[20]- همان
[21]- گری، «هخامنشیان و دین زرتشت»، رشد آموزش تاریخ، ۲۲.
[22]- کریستن سن، مزداپرستی در ایران قدیم، 34.
[23]- تاریخ مطالعات زرتشتی، ص ۲۰.
[24]- فرای، میراث باستانی ایران، ۱۸۹.
[25]- تاریخ مطالعات زرتشتی، ص ۲۰ (در کتابهای «زرتشت و جهان غرب» و «دین ایران قدیم»)
[26]- دینهای ایران باستان، هنریک ساموئل نیبرگ، ص 3۷3
[27]- بنونیست، دین ایرانی، ص 3۱ تا 36
[28]- دینهای ایران باستان، هنریک ساموئل نیبرگ، ص 3۷۲
[29]- ذکاء، یحیی، مجلۀ بخارا، آذر ۱3۷۷، شمارۀ 3، عنوان مقاله: آیا هخامنشیان زرتشتی بودهاند؟ ص ۲6 و ۲۷
[30]- ذکاء، یحیی، مجلۀ هنر و مردم، شمارۀ ۱۲4 و ۱۲5، عنوان مقاله: پرتوی نوین بر دین هخامنشیان ص ۱4 تا ۲۱، بهمن و اسفند ۱35۱
[31]- صفایی، یزدان، دو هفته نامه امرداد، شمارۀ ۲۹۰، عنوان مقاله: آفرینش گام به گام در سنگ نبشتههای هخامنشی ص 5، ۱3۹۱
[32]- کتیبه داریوش در تخت جمشید Kent R. G: Old Persian, New
[33]- ز روز بلاست بر سر گرفت… کتیبه داریوش در شوش
[34] http: //www. iranembassy. de/fa