
احمد شه وری. دولت هخامنشیان: اردشیر سوم.1396. 220 صفحه. شابک: 8-9162-04-600-978
این کتاب را می توانید بصورت PDF به بهای 4 دلار امریکا از طریق پرداخت به PayPal به نام a_shahvary@yahoo.com خریداری نمایید.
نگاهی نو به تاریخ ایران 13
رویدادهای مهم در زمان اردشیر سوم (س. 359/358-338)
اردشیر سوم یا اُخُوس یا وهوک، دهمین پادشاه هخامنشی، پسر اردشیر دوم و استاتیرا همسر او بود.وی پس از اینکه به تخت نشست، خود را در سنگ نوشته پارسه / تخت جمشید «ارتَ خْشثَر» یا اردشیر نامید. نویسندگان یونانی، نام او را «آرتازرکسیز» یا «آرتازرکسیس» نوشتهاند.
پادشاهی اردشیر سوم، تماماً صرف خوابانیدن شورشها، در ممالک تابعه گردید. در سال ۳۴۲ پ م در دوران اردشیر سوم مصر باز پس گرفته میشود و به خاک ایران ملحق می شود. این فتح پس از چندین حمله در دهه گذشته، نصیب امپراتوری هخامنشی گردید.
چگونگی رسیدن به پادشاهی
اردشیر در اوضاعی ناآرام به پادشاهی رسید و منابع یونانی و رومی قتل شماری از اعضای خانواده اش را به او نسبت میدهند. با این همه، اردشیر پادشاهی توانا بود که می خواست نیرومندی پیشین هخامنشی را به آن بازگرداند.
کشتار در خاندان شاهنشاهی
از قرائن چنین بنظرمی آید، که اردشیر اولاد زیاد داشته، ولی فقط اسامی یکی دو نفر از آنها در تاریخ ذکر شده و ظن قوی این است، که سایرین راباگواس خواجه نابوده کرده [1]. اسامی اولادی که ذکر شده این است: آرسس، که بعد از اردشیر به وسیلۀ خواجۀ مزبور بتخت نشست و از همه کوچک تر بود، بیستانس که بعدها فرار کرده نزد اسکندر رفت. باید در نظر داشت، که آتُوسا زن اردشیر با سه دختر او نیز از مرگ جستند. یکی از این دختران پروشات نام داشت و چنانکه آریان گوید، زن اسکندر شد[2].
نوشته اند که ظرف یک روز او هشتاد تن از برادرانش را کشت.
خاموش کردن شورشهای داخلی
شاه جدید از همان آغاز کار خویش، اقداماتی انجام داد که از اغتشاش ساتراپها که بخاطر ضعف و انحطاط دولت مرکزی، خواب استقلال میدیدند، جلوگیری کند.
فرونشانی شورش کادوسیان در گیلان
کادوسیان که اقوامی بودند که در زمان اردشیر دوم نیز طغیان کرده بودند و اردشیر دوم، خلاف اردشیر سوم، در سرکوبی آنان موفق نبود.
سرکوبی شورش در فریگیه
اردشیر سوم در سال ۳۵۶ پ م ، فرمان داد تا ساتراپها، چریکهایی را که در آسیای صغیر به خدمت گرفته بودند، مرخص کنند. بیشترشان اطاعت کردند، فقط آرته باذ ساتراپ فریگیه (فریگیه هلسپونت) زیر بار این تکلیف نرفت و به کمک آتن سر به طغیان برداشت اما تهدید اردشیر آتنیها را از دور وی، پراکند و او از ترس جان، به مقدونیه نزد فیلیپ مقدونی پدر اسکندر گریخت ولی بعدها اردشیر سوم او را بخشید.
فرونشانی شورش صیدا و قبرس
در سرکوبی ایالات شورشی، اردشیر سوم اول به شهر صیدا که متحد مصر بود و فنیقیه را هم به آشوب کشیده بود، توجه کرد.
اردشیر سوم صیدا را خشونت گشود بطوری که اهالی آن در سال ۳۴۴ پ م نومیدانه شهر را آتش زدند و خود را نیز مثل آن، طعمهٔ حریق کردند و نفوس بسیار در آتش بسوخت. پس از پایان گرفتن طغیان صیدا دیگر شهرهای فنیقیه یا سر تسلیم فرود آوردند یا مغلوب شدند.
تسخیر مجدد مصر
اردشیر در ۳۴۳ پ م رهسپار مصر شد تا بار دیگر این سرزمین را پس از ۶۰ سال گسستن از قلمرو شاهنئشاهنی هخامنشی، به اطاعت وادارد. در رویارویی ایرانیان و مصریان نکتانبو* در پلوزیوم شکست خورد و به ممفیس بازپس نشست و پس از آن هم با اموال و دارایی خود به حبشه گریخت. با تسخیر مصر که بزرگترین دستاورد پادشاهای اردشیر بود، مرزهای شاهنشاهی هخامنشی به گستردگی پیشین آن رسید.
قدرت گرفتن فیلیپ مقدونی در یونان
مقارن برقراری نظم و ثبات در کشور، یونان، مخصوصاً آتن که در دنبال جنگهای طولانی سابق دوباره به امنیت و قدرت نسبی رسیده بود، بر اثر مبارزات احزاب و مخصوصاً به سبب بروز اختلاف طبقات شدید، بین توانگران و تهیدستان در نوعی بحران فکری و اخلاقی بسر میبرد.
در این شرایط، پادشاه جدید مقدونیه، فیلیپ، (ح: ۳۸۲ تا ۳۳۶ پ م) به این اندیشه افتاد که با اتکاء ارتش منظم خویش، تمام یونان را به انقیاد وادارد و یونانیان را که پیش ازین فقط بعنوان چریک و سرباز مزدور آسیا را می شناختند، برای تسخیر آسیا مجهز سازد.
اردشیر سوم ظاهراً خطری را که از جانب فیلیپ مقدونی، برای آسیا ممکن بود ببار بیاید دریافته بود و حتی در سال ۳۴۰ پ م به ساتراپهای خویش در آسیای کوچک فرمان داد تا به یونانی هایی که در بیزانس، با سلطهٔ مقدونیه می جنگند، به هر نحو که ممکن است، کمک کنند. با این وجود وقتی آتنی ها به اصرار دموستن برای مقابله با تحریکات فیلیپ، درصدد اتحاد با اردشیر برآمدند، بخاطر همزمانی این درخواست با قتل اردشیر، ایران نتوانست به درخواست آنها، جواب مساعد فوری بدهد.
از آن طرف هم فیلیپ که در سال ۳۳۶ پ م تدارکات جنگ را برای حمله به ایران کامل کرده بود، هنگام ورود به تئاتر بر اثر ضربه کارد شخصی درگذشت.
کشته شدن اردشیر
اردشیر در ۳۳۸ پ م با دسیسه باگواس، خواجه دربار مسموم شد و او را در تخت جمشید به خاک سپردند. ارسس، فرزند او نیز که پس از وی به پادشاهی رسید نیز بعدها به دست باگواس به همراه دیگر اعضای خانواده اش کشته شد.
خوبی ها و بدی های اردشیر سوم
صفات او از کارهایش هویداست. او را می توان تشبیه کرد بکسی که خانه ای به او رسیده است و این خانه پی هایش در رفته، از هر طرف شکافهایی برداشته در شرف فروریختن است و آنکس پی های دررفته را بسته، شکافها را گرفته و خانه را برای چندی پاینده و استوار داشته. اگر اردشیر سوم شقاوت های یادشده را چنانکه تاریخ نویسان یونانی شرح داده اند، مرتکب نشده بود، هر آینه لایق آن بود که شاه بزرگش خوانند، ولی کارهای بی رویه اردشیر در صیدا و مصر و خونریزی های او در خانواده هخامنشی او را در نظر تاریخ نویسان جدید با پادشاهان آشور مساوی می دارد. با وجود این نلدکه می نویسد: «بعد از داریوش اول، او از دودمان هخامنشی یگانه شاهی بود که از لشکر کشیهای بزرگ با پیروزی بیرون آمد. بنظر ما فوت او در این موقع باریک برای پارس فقدانی بزرگ بشمار می آید[3]».
پانویس:
1- دیودور، کتاب 17، بند5.
2- لغت نامه. به نقل از: آریان، کتاب 3، فصل 7، بند2.
3- تئودور نولدکه. تتبعات تاریخی، ص 123.