
احمد شه وری. دولت هخامنشیان: داریوش دوم.1396. 236 صفحه. شابک: 978-600-04-9089-8
این کتاب را می توانید بصورت PDF به بهای 4 دلار امریکا از طریق پرداخت به PayPal به نام a_shahvary@yahoo.com خریداری نمایید.
نگاهی نو به تاریخ ایران 11
رویدادهای مهم در زمان داریوش دوم (س. 424-404)
سلطنت داریوش دوم: آغاز افول و زوال دودمان هخامنشیان
داریوش دوم در 404 پ م درگذشت و مدت سلطنتش 19 یا 20 سال بود (404 -424 پ م) ولی کتزیاس 37 سال نوشته. داریوش دوم از هیچ حیث به پدر جد خود داریوش اول شباهت نداشت. در زمان این شاه، چنانکه قتلهای متعدد در خانواده سلطنت و شورشهای پی درپی در ایالات نشان می دهد، خاندان هخامنشی و دربار در انحطاط کامل افتاد و با سرعت رو به انقراض می رفت.
از خصایص بد و زشت و زیانبار سلطنت این شاه یکی دخالت زنها و خواجه سرایان در امور دولتی است، و دیگری عدم توجه به امور لشکری و خراب شدن سپاه ایران.
درباری، که خواجه سرایان و زنان در آن میدان یافته بودند؛ درباری که دستخوش بوالهوسی ها و کینه ورزیهای پروشات بود، ابهت سابق را از دست داد؛ پاداش خدمتگذاران و مجازات مسامحه کاران یا طالبان منافع شخصی دیگر کمتر مورد توجه واقع می گردید و انضباط زمان داریوش اول، که بقول هرودُت می گفت: «بقدر دانه های انار مگابیز می خواهم» فراموش شد.
در این دوره از فرمانروایی دودمان هخامنشیان، برای ترقّی و پیشرفت، ابراز لیاقت و فداکاری لزومی نداشت، بلکه کافی بود، که هریک از ولات یا سرداران، زن یا خواجه سرایی را در دربار حامی خود قرار می داد و در مقابل و امر پروشات بی چون و چرا خم می گردید، تا به تمام آرزوهای خود برسد. اما قشون، چون قسمت اعظم آن چریکی بود و سپاهیان چریکی بیشتر مطیع رؤسای خود می باشند، رضامندی یا عدم رضایت آنان از شاه و دربارش، در فداکاری یا بی قیدی دخالتی تام داشت و، چون اوضاع دربار چنان بود، که نه رؤسای سپاه وفاداری سابق را داشتند و نه شاه می توانست به آنها اعتماد کند، تمامی این جهات دست به دست هم داده باعث شد تا شاه، بجای اعمال قوه، پول خرج کند و این و آن را بخرد. بعد، که جنگ پلوپونز پیش آمد، ولات ایران در آسیای صغیر نیز همین رویه را تعقیب کردند و درنّتیجه قشون مورد احتیاج و طرف توجه نشد و عاطل و باطل مانده فاسد گردید.
درکل باید گفت که با جلوس داریوش دوم انحطاط خاندان هخامنشی که منازعات داخلی، برادرکشی، و تسلیم به توطئههای حرم نشانهاش بود بطور بارزی امپراتوری هخامنشی را به سوی ورطۀ نابودی کشانید.
دربار داریوش دوم
داریوش دوم سیره خود را بر سیره خشیارشای اول قرار داده زمام امور را به دست زنان و خواجه سرایان سپرد. یکی از آنها آرتکسارس نام داشت و در زمان اردشیر یکم/درازدست به ارمنستان تبعید شده بود. دومی را آرتبازان می نامیدند و سومی را آتواوس. اما نفوذ این سه نفر با هم بقدر نفوذ پروشات زن شاه نبود. این زن، که ملکه و زن شاه بود (کتزیاس او را خاله داریوش دانسته، ولی قول دیگر این است که خواهرش بود). از حیث حیله، تزویر و دسائسی، که همواره بکار می برد، و نیز در قساوت قلب و خونریزی، مثل و مانند نداشت.
از وقایع سلطنت داریوش شورشهای پیدرپی بود، که اتفاق می افتاد و یاغی ها بکمک یونانی ها متوسل شدند، ولی هر دفعه به راهنمایی تیسافرن داریوش به یونانی ها پول داده آنها را از دور یاغی ها بپراکندند و بعد غالب می آمد. تیسافرن پسر ویدرنو برادر استاتیرا زن اردشیر دوم یا عروس داریوش دوم بود.
در کل می توان گفت که داریوش دوم و دربار او تسلیم خواسته های ملکه پروشات بود. ملکه که زنی سنگ دل بود باعث شد در تمام دوران سلطنت داریوش دوم دربار او شاهد توطئه ها و جنایاتی سخت باشد اوج این خشونت ها و بی رحمی ها در ماجرای تری تخمه اتفاق افتاد:
تری تخمه که با آمستریس دختر داریوش دوم و پروشات ازدواج کرده بود و در واقع داماد شاه محسوب می شد خواهری داشت به نام رکسانه که از لحاظ زیبایی بی مانند بود و علاوه بر این مانند بهترین مردان زمان خود مهارت فوق العاده ای در تیراندازی و جنگ داشت. گفته اند که تری تخمه به دلیل این زیبایی فوق العاده عاشق او شده بود و از زن خود یعنی دختر شاه نفرت پیدا کرده بود به همین دلیل سیصد نفر از رفقا و نزدیکان خود را جمع کرد و از آنها خواست زنش را در کیسه ای در بسته بیاندازند و سیصد تیر به طرف او پرتاب کنند. اما این این اقدام قبل از اینکه اتفاق بیفتد کشف شد. البته شاید این اتهام نتیجه حسادت زنانه ای بین زن تری تخمه آمستریس و خواهرش رکسانه بود در هر صورت این اتهام درست یا نادرست باعث شد، شاه ایران و پروشات با شنیدن این خبر روز روشن در نظرشان تیره و تار شد و به یکی از ندیمان خاص تری تخمه پیغام دادند که اگر بتواند آمستریس دختر شاه را نجات دهد، از هیچ گونه بخششی درباره او مضایقه نخواهند کرد. این ندیم با کمک اطرافیان خود بر تری تخمه شورش کرد، زد و خوردی سخت روی داد و بالاخره تری تخمه بعد از اینکه 37 نفر را به دست خود کشت به قتل رسید. ملکه پروشات به قتل تری تخمه اکتفا نکرد، مادر او و همچنین دو برادر او را با دو خواهرشان زنده به گور کرد و رکسانه را هم به حکم ملکه ریز ریز کردند[1].
منبع: کتاب تاریخ ایران باستان (حسن پیرنیا)
پانویس: